شعری بسیار جالب در مورد کار در صنایع نفت و گاز با نگاهی به ایمنی
من در مورد نویسنده این شعر تحقیق کردم ولی متاسفانه نتوانستم نویسنده ان را بیابم که از آن اجازه انتشار بخواهم امیدوارم که ما را ببخشند و از دوستان عزیز میخواهم اگر نویسنده این شعر را که احتمالا از منطقه نفتی سیری میباشد را میشناسند اطلاع دهند.
به نام خدا
دوستی دارم که نوبتکار بود سخت کوش و جدی و هشیار بود
گاه در اندیشه تقطیر بود فکر LPG و گاز و قیر بود
گاه می آمد به سوی آیزوماکس تا بگیرد دیزل و نفت و سلاپس
عاشق افزایش تولید بود فکر مشتقات آیزوفید بود
گاه کارش آب ترش و شور بود گاه با گوگرد و با سولفور بود
مدتی در واحد آب و بخار در کنار برق و گرما و فشار
هر کجا که نشتی اِستیم داشت او ز اتلاف انرژی بیم داشت
گاه می آمد کنار کوره ها تا کند چک مهره و ماسوره ها
یک نظر هر روز بر اِستاک داشت آرزوی یک هوای پاک داشت
یک نمونه از فلوگس می گرفت گازهای رفته را پس میگرفت
گاه می دیدم کنار بویلر است گاه دستش بر روی اکسچنجر است
گاه روی برج و گاهی روی فن گاه در واحد و گاهی بُردْ من
عینکی در جیبِ بیلر سوت داشت بر سر و پایش کلاه و بوت داشت
دسته ای پِرمیت کار گرم داشت خلق و خویی مهربان و نرم داشت
کوله باری تجربه بر دوش او ایمنی آویزه ای در گوش او
نزد همکاران همیشه ارج داشت باحقوق خود هزاران خرج داشت
خوب می آموخت کار خویش را مشکلات روز های پیش را
کار با پیچ گوشتی و آچار را رفع برخی معضلات کار را
نحوه رفتار با همکار را کار ایمن با همه ابزار را
دائما اندیشه تعمیر داشت چهره ای محجوب و سر در زیر داشت
در حوادث دقت بسیار داشت چشم هایی دائماً بیدار داشت
درک باید کرد این سرمایه را برد بالا این حقوق پایه را
تا شدم با او صمیمی و رفیق درک کردم چیست ابزاردقیق
درک کردم نام ترموکوبل را زوج گرماییِ جفت و دوبل را
شدت جریان در اوریفیس را خواندن اندازه کولیس را
درک کرد م متر و اینچ و فوت را یا فشار گیج وAbsolute را
خوب فهمیدم فشار گیج چیست کار کردن بر رویstage چیست
دقت بسیار میکرومتر را کار کردنْ روزِ عیدِ فطر را
در اورهال ها که واحد بسته بود کارها بی وقفه و پیوسته بود
اندک اندک فید نقصان می گرفت تیم تعمیرات اسکان می گرفت
یک طرف جَرِّثقیل بیست تن یک طرف سیمان و فولاد و بتن
باز می شد شیرها ریز و درشت با چکش با نیروی بازو و مشت
با تمام دقت و با احتیاط حمل می کردند بر روی دورات
بعد می بردند سوی کار گاه تا شود چک بی خطا و اشتباه
گاه واحد غرق شیر آلات بود مملو از انسان و تجهیزات بود
برج ها خالی ز کاتالیست بود هر کسی فکر محیط زیست بود
جوشکاران جملگی مشغول جوش با فلنج و مغزی و زانو و بوش
کار می کردند اغلب بی خطر یا اگرهم بود خُرد و مختصر
حال می گویم برایت حرف ها از مبدل ها و یا از ظرف ها
باز می کردند شِل را از تیوب بر طرف می شد تمامی عیوب
لوله ها بعضاً کمی فرسوده بود پر ز اکسید و ذغال و دوده بود
گاه می شستند آن را با اسید تا شود خوش رنگ و زیبا و سفید
گاه می دادند آن را شستشو با فشار آب جِت از هردو سو
کار باجِت واقعاً دشوار بود تیز بود و قابل هشدار بود
یاد دارم افسری از ایمنی ساعت ده وقت چای و بستنی
گفت ما داریم تنها یک شعار گام اول ایمنی و بعد کار
گفتم اکنون شمه ای از کار خود عذر می خواهم از این اشعار خود
منبع : http://iranhse.ir/
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۰ ساعت 22:16 توسط
|